سفارش تبلیغ
صبا ویژن



از سر دل تنگی - التپه ، دیار خاطره ها

   

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست دارم .


تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته ام دوست دارم .


برای خاطر عطر نان گرم


و برفهایی که آب می‌شود


و برای خاطر نخستین گل‌ها.


تو را به خاطر دوست داشتن دوست دارم .


تو را به جای همه کسانی که دوست نمی‌دارم دوست می‌دارم .


بی تو جز گستره‌یی بی‌کرانه نمی‌بینم

میان گذشته و امروز.


از جدار آیینه‌ی خویش گذشتن نتوانستم


می‌بایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم

 

راست از آن گونه که لغت به لغت از یادش می‌برند.


تو را دوست می‌دارم برای خاطر فرزانه‌گی‌ات که از آن من نیست


به رغم همه آن چیزها که جز وهمی نیست دوست دارم


برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمی‌دارم


می‌اندیشی که تو تردیدی اما تو تنها دلیلی

 

تو خورشیدی رخشانی

 

هستی که بر من می‌تابی

 

هنگامی که به خویش مغرورم

سپیده که سر بزند


در این بیشه‌زار خزان زده شاید گلی بروید


شبیه آنچه در بهار بوئیدیم .


پس به نام زندگی؛


به امید دیدار

 

 



نویسنده » فرشاد محمدی » ساعت 11:24 صبح روز چهارشنبه 86 بهمن 10